احساس غریبی نکن اینجا که رسیدی .... این کلبه ناچیز تعلق به تو دارد
عجب صبری خدا دارد اگر من جای او بودم همان یک لحظه اول که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان جهان را با همه زیبایی و زشتی به روی یکدیگر ویرانه میکردم عجب صبری خدا دارد اگر من جای او بودم که در همسایه صدها گرسنه چند بزمی گرم عیش و نوش می دیدم نخستین نعره مستانه را خاموش آندم برلب پیمانه می کردم عجب صبری خدا دارد .... جاتون خالی رفتم دانشگاه مثل قبرستون بود نمی دونم این مسئولین دانشگاه با این برنامه ریزیشون می خوان چی کار کنن ..در ضمن دکتر فراهی رو دیدم دنبال استاد ارزون قیمت می گشت و هی از این دانشگاه و اون دانشگاه دنبال یه کسی می گشت که ماس مالی کنه کاراش رو خداییش زشته ... خوبه همه کسان تو دانشگاه یه سهمیه یا ارثی از دانشگاه دارن که به قول معمول میشه گفت : ریششون حسابی عمیقه ... در ضمن با این که زحمت کشیدن و دو تا استاد جدید آوردن واسه دانشگاه ولی به قول خودشون هنوز معلوم نیست ... به احتمال زیاد دوباره از استادهای حل تمرین و یا کسهای دیگه استفاده می کنند .. اخه کدوم استاد روش میشه بیاد به این دانشگاهی که به همه چیز می خوره .. الا دانشگاه .. ( هم از نظرقیافه و هم نظم )