تنها و خسته از زندگی و تنهایی وسکوت و تنهایی که باشد سکوتی پر از درد درآن پیداست و نقش سرد سکوت در موج های تنهایی نمایان شده است .تنهاشده ام واز زندگی خسته شده ام عمری است که غم در دلم نشسته و پنهان است در قلبم . دلم پر از درد است و تنهایی سکوت سرد زندگی ام تنهایی را با خود آورده وهر چه در ودل دارم را با خودم رها کرده وبه راه دیگری سفر کرده است. سفری که در آن پر از حادثه است , حادثه های تلخ وشیرین. کاش در این سفر جاده ای پر از محبت وعشق باشد تا من دیگر تنها نباشم با تنهایی دیگر نمی توان زندگی کرد زندگی با آن یک آتش است که در قلبم شعله ور میشود و خاموش شدنی نیست . وقتی تنها شوم قلبم می سوزد , از سکوتی که برپا می شود میسوزد .جاده ها پر از سکوت است , جاده ها در سفرم پراز غم است .گفتم سفری بروم که دیگر تنهایی به سراغم نیامد که آمد .
ای بابا این دانشگاه هم که خودش رو .........